خلاصه داستان: Adityaraj Singh ، یک NRI آرزو می کند که یک هتلدار مورد نظر باشد اما توسط خانواده وی کاهش می یابد. وقتی او با جینی گاروال ، یک سرآشپز حومه شهر ملاقات می کند ، همه چیز جالب می شود.
خلاصه داستان: خانواده کورهان اهل قاضیآنتپ هستن و خالصخان ستون این خانوادست. ماجرا زمانی شروع می شود که پلیس ها میان دم خونه ی کورهان ها و خالص خان بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای نوهی نازپرورده و چشمچرانش از شهر خود زن بگیرد.
خلاصه داستان: داستان دیلان که از یک طرف رویاها و امیدهایش از او گرفته شده بود و از طرف دیگر باران که برای پایان دادن به دشمنی و نجات برادرش از این چرخه مجبور به ازدواج شد. با این حال، این ازدواج برای آن دو زندانی است و عمویش که به ثروت او چشم دوخته است، می خواهد دوباره دشمنی را برانگیزد. این رابطه پر از درگیری بادهای شدیدی را بین دو قلب به همراه خواهد داشت. آیا این ازدواج به یک ازدواج واقعی تبدیل می شود؟
خلاصه داستان: او یک قاضی برجسته و محترم دادگاه خانواده است. او زنی صادق و اصولی است که بسیاری از ازدواج ها را از نابودی نجات داده است، اطمینان حاصل کرده است که بسیاری از فرزندان محبت و محبتی را که شایسته آن هستند دریافت کنند و همیشه بوده است...
خلاصه داستان: عشق بین سجل، دختری دست و پا چلفتی، و یوهان، مرد جوان خوش تیپی که همیشه برای نجات او در اطراف است، شکوفا می شود. با این حال، زندگی واقعی آنها به عنوان موانعی بین رابطه آنها ظاهر می شود.
خلاصه داستان: عشق امره، مردی که هرگز طعم عشق را نچشیده است، و هیکران، که به امید یافتن نوزادی که گمان می کرد از دست داده نفس می کشد. هیکران دخترش را که سالها پیش از دست داده بود، در عمارتی که برای نگهداری از کودک آمده بود، پیدا می کند...
خلاصه داستان: این سریال حول محور شخصیت قدرتمند جامعه سوریه به نام الحکم است که فعالیت های غیرقانونی از جمله قاچاق مواد مخدر انجام می دهد. تمام نقشه های او توسط زنی که به دنبال انتقام قتل او است فاش می شود ...
خلاصه داستان: ماجده که در یک خونواده فقیر بدنیا اومده، در زمینه روانشناسی تحصیل کرده اما از کارش راضی نیست. ماجده که بدنبال کمک کردن به دیگران و شفابخشی به اونهاست، زندگیش بعد از آشنایی با خونوادهی ایشیک به کلی تغییر پیدا میکنه. احمدی که تازه باهاش آشنا شده دیوانهوار عاشق ماجده میشه ولی ماجده تحت تاثیر کاظم، برادر بزرگتر احمد که ازش بعنوان موفقترین و عاقلترین مرد کشور یاد میشه، قرار میگیره و تنها مانعی که بین این حس دوطرفه وجود داره، متاهل بودن کاظمه…
خلاصه داستان: استاد متهم به قتل دوست دخترش است. در جریان این پرونده، قطعات موسیقی نادری کشف میشود و بیماری پارکینسون مانع از ادامه کار استاد با موسیقیای میشود که برای آن زندگی میکرد.
خلاصه داستان: کریشنا، مردی خوشگذران، همیشه دو برادرش را پشت سر میگذارد، مخصوصاً برادر بزرگترش، چیرو، که برای حفظ امنیت او سنگ تمام نمیگذارد. شرایط باعث می شود او با معشوق Cheeru ازدواج کند.