خلاصه داستان: سال ۱۹۹۸ الیف همسر رئوف چنار یکی از اساتید برجسته اقتصاد ترکیه توسط دزدی به نام نجیب تالان با چاقو کشته می شود. آن شب زینب (اویکو کارایل) مادرش را و کارا تالان (ایلکر کاللی) پدرش را از دست می دهد. کارا در یک شب بیخانمان و تنها میشود و قسم میخورد با دزدی از کسانی که زندگیش را نابود کردند، آنها را به سزای اعمالشان برساند..
خلاصه داستان: عاشقانه غیرمحتمل بین اینجی، که توسط مادری دوست داشتنی بزرگ شده است، و اویگار که دارای خانواده ای متشکل از یک مادر و سه خواهر که نسبت به عشق خصومت دارند..
خلاصه داستان: آسلی و غدير كه سال هاست ديوانه وار عاشق يكديگر بوده اند، حالا در آستانه رسيدن به آرزويشان هستند. این زوج پس از پیشنهاد ازدواج غدیر به آسلی بسیار خوشحال هستند. اما این ازدواج برای دیگران خبر بدی است. مخصوصا برای هان وارنالی ، هان نقشه کثیفی برای جلوگیری از این ازدواج دارد. غدیر به خاطر جنایتی که مرتکب نشده و به عنوان قاتل پدر زنی که دوستش داشت زندانی می شود. در حالی که آسلی از یک طرف ویران است، غدیر و وارنالی ها اکنون رو در رو هستند. غدیر فقط در ذهنش انتقام در سر دارد. یحیی راهنمای غدیر در زندان خواهد بود.
خلاصه داستان: داستان عشق اونور، وارث خانواده بی اوغلو، یکی از ثروتمندترین افراد کشور، و زینب ایده آلیست که معلم مدرسه خانواده است، که برای آن هزینه زیادی خواهند پرداخت.
خلاصه داستان: در طی داستان سریال چراغ امیدی برای جوانان و خانوادههای آنها که با دوران نوجوانی دست و پنجه نرم میکنند، ارائه میشود. دکتر نیلوفر (با بازی بیرجه آکالای) سعی دارد اسرار ذهن انسانها را کشف کند. او به عنوان یک دکتر حرفهای، به خاطر درک منحصر به فردش از ذهن نوجوانان، همیشه یک قدم نسبت به دیگر همکارانش جلوتر است.
خلاصه داستان: شهریار که پسر یک سرمایه دار تجارت است، عاشق محک می شود که از طبقه متوسط است. از آنجایی که خانواده شهریار رابطه او را تایید نمی کنند، اتفاقات ناخوشایندی رخ می دهد و داستان آنها بیشتر در هم می پیچد.