خلاصه داستان: فیلیزنها برای زنده ماندن در یکی از محله های فقیر نشین شهر تلاش می کند، او دختر بزرگ خانواده است و از زمانی که مادرشان آنها را ترک کرده و پدرشان به الکل معتاد است از پنج خواهر و برادر کوچکترش مراقبت می کند.
خلاصه داستان: اکثر کودکان خیابانی به بیست سالگی نمی رسند. نمی توان گفت کسانی که آن را دیدند زندگی کردند. مواد مخدر، خشونت، گرسنگی... سرنوشت کودکان خیابانی یا زندان است یا قبر. پنج نفر از این کودکان مدیریت ...
خلاصه داستان: داستان سه خواهر و موانعی که باید بر آنها غلبه کنند گفته می شود. با ازدواج ترکان ابرهای تیره ای بر سر خانواده می چرخد و هیچ چیز مثل قبل نمی شود.
خلاصه داستان: رویارویی بین اینسیلا، دستیار مطرود ناز و مته شروع به تغییر مسیر آینده ناز می کند، جایی که او همه چیز را با مته با اشتیاق سمی برنامه ریزی می کند.