خلاصه داستان: داستان کیلیچ و الا از زمانی شروع شد که آنها فقط دو کودک کوچک بودند. عشق برای آنها راه طولانی بود. اما در گذشته برخی داستان ها ناتمام مانده اند، نه به این دلیل که حرفی برای گفتن ندارند. ناقص بود زیرا خطوط گم شده و عکس های گم شده آن در انتظار تکمیل بودند. حالا آیا این قلب های بی گناه خواهند توانست این داستان عاشقانه پر از زندگی را با همان هیجان بازنویسی کنند؟
خلاصه داستان: “هاکان داعیستان” صاحب یکی از مهمترین شرکتهای ساخت و ساز کشور است. با همسرش “مروه”در حالی که تنها ۶ ماه از ازدواجشان میگذرد، مشکلات زیادی دارند. مروه دیگه اون زنی نیست که اوایل شاخته و عاشقش شده بود. درست در همین حین با “صحرا” آشنا میشه. هر چقدر که همسرش ازش دور و به اون بیتوجه هست، صحرا همونقدر بهش توجه میکنه و در این زمینه مُصر هست…
خلاصه داستان: آتس، یکی از مشهورترین بسکتبالیست های کشور، و همسرش دنیز با خوشحالی ازدواج کرده اند. با درگیر شدن نام آتس در یک رسوایی بزرگ، زندگی آنها زیر و رو می شود.
خلاصه داستان: اوغوز یک زن جوان مبتلا به فراموشی به نام دفنه را نجات داده است که او را به خانه خود می آورد. اما زمانی که دفنه حافظه خود را بازیابی می کند، متوجه می شود که او یک کلاهبردار بوده که باید مخفی بماند.
خلاصه داستان: عاشقانه غیرمحتمل بین اینجی، که توسط مادری دوست داشتنی بزرگ شده است، و اویگار که دارای خانواده ای متشکل از یک مادر و سه خواهر که نسبت به عشق خصومت دارند..
خلاصه داستان: داستان عشق اونور، وارث خانواده بی اوغلو، یکی از ثروتمندترین افراد کشور، و زینب ایده آلیست که معلم مدرسه خانواده است، که برای آن هزینه زیادی خواهند پرداخت.
خلاصه داستان: اوغوز یک زن جوان مبتلا به فراموشی به نام دفنه را از دست می دهد که او را به خانه خود می آورد. اما زمانی که دفنه حافظه خود را بازیابی می کند، متوجه می شود که او یک کلاهبردار بوده که باید مخفی بماند.
خلاصه داستان: در دنیایی که تشخیص اینکه چه کسی خوب است و چه کسی بد است، چه کسی واقعی است و چه چیزی جعلی دشوار است، این سه برادر که با یک هدف مشترک متحد شدهاند، متوجه میشوند که آنطور که فکر میکردند به هم مرتبط نیستند.