خلاصه داستان: فیلیزنها برای زنده ماندن در یکی از محله های فقیر نشین شهر تلاش می کند، او دختر بزرگ خانواده است و از زمانی که مادرشان آنها را ترک کرده و پدرشان به الکل معتاد است از پنج خواهر و برادر کوچکترش مراقبت می کند.
خلاصه داستان: داستان این است که چگونه کودکی که در سنین پایین تلاش می کند در خیابان های سخت زندگی خود را حفظ کند به یک قاتل با استعداد و با تجربه تبدیل می شود.
خلاصه داستان: لیلا تایلان پس از پشت سر گذاشتن درد عشق اولش که به خیانت ختم شد، در پرونده ای که «پرونده طلاق سال» تلقی می شود، تبدیل به یک وکیل موفق، نماینده همسر سوم معروف طوبی تپلی اوغلو شد.
خلاصه داستان: نسه، یک زن خانه دار خوشحال اما ناکام، پس از ترک زندگی دانشگاهی برای خانواده و فرزندانش، تصمیم می گیرد به عقب برگردد و تحصیل در رشته پزشکی را تمام کند و پس از سال ها به دانشکده بازگردد.
خلاصه داستان: داستان سه خواهر و موانعی که باید بر آنها غلبه کنند گفته می شود. با ازدواج ترکان ابرهای تیره ای بر سر خانواده می چرخد و هیچ چیز مثل قبل نمی شود.
خلاصه داستان: اینجی، خیره چشم خانواده اش، دانشجوی بورسیه در کالج اولوسوزلر است. او از همکلاسی خود و پسر صاحب مدرسه، مرت باردار می شود. زندگی دو جوان که برای امتحان دانشگاه آماده می شوند و به سمت رویاهای خود می دوند برای همیشه تغییر می کند. تغییر در زندگی فرزندان آنها نیز عمیقاً بر خانواده ها تأثیر می گذارد. مادر اینجی، سحر در همان مدرسه به عنوان سرایدار کار می کند. آنها برای فرزندانشان در دنیایی که با صلاح الدین ساخته اند، مبارزه می کنند. بزرگترین آرزوی آنها این است که دخترشان اینجی که همیشه باعث افتخار آنها بوده پزشک شود. تورگوت مالک و مدیر کالج اولوسوزلر است. ازدواج آنها با آیلین که او با فشار و ترس او را سرکوب می کند مانند یک پروژه است. با وجود اینکه آیلین بخشی از این پروژه است، اما حاضر است برای فرزندانش هر گونه فداکاری انجام دهد. این یک موضوع کنجکاوی است که نوزاد متولد نشده چه تأثیری بر دو جوان و خانواده آنها خواهد گذاشت.